مقدمه
پیچیدگی روزافزون محیط پیشرفته تجاری به آگاهی و اطلاع کاملاً دقیق از عوامل مؤثر بر سودآوری شرکت انجامیده است. رقابت فزاینده و تغییر سریع، معادله تعیینکننده بُرد یا باخت سازمانها را پیچیده کرده است.
طلایهداران فعالیتهای تجاری اذعان دارند که بهرهوری نیروی کار و سرمایه، عاملی حساس برای موفقیت در محیطهای رقابتی است. از دهه 1960 تا اواخر دهه 1980، تلاش برای ارتقای بهرهوری در صنایع تولیدی عمدتاً بر افزایش کارایی عملیات از راه اتوماسیون، جابهجایی، و سادهسازی متمرکز بوده است. اخیراً مدیران بخشهای خدماتی به این امر پی بردهاند که هر یک از فنون مورد استفاده در اندازهگیری و بهبود بهرهوری تأثیری یکسان بر موقعیتهای آنها دارد.
در همین زمان، بر تعداد متغیرهایی که در امر ارتقای بهرهوری، مهم قلمداد میشود افزوده شده است. بهنگام بودن، درست به اندازه نرخ تغییر فناوری و مقررات، اهمیت ویژهای یافته و رقابت سریعتر شده است. شرکتها با عطشی بیشتر در پی معیارهایی فراتر از معیارهای سنتی بهرهوریاند و قصد دارند با آزمایش آنها، زمان لازم برای تولید و عرضه محصولات یا خدمات جدید را حداقل سازند. کیفیت نیز به عنوان عاملی مهم شناسایی شده است. درنتیجه، معیارهای بهرهوری برای نظارت بر توانایی شرکت در تحقق استانداردهای کیفی معرفی شده است.
چون بهرهوری بهطور همزمان مهمتر و پیچیدهتر شده است، بسیاری از مدیران اجرایی بهدنبال روشهای پیچیدهتر اندازهگیری آنند. در حسابرسی بهرهوری به این مطلب پرداخته میشود که مدیران چرا و چگونه باید ارزیابیهای بهرهوری را انجام دهند.